** داستانی زیبا درمورد کوروش کبیر! **
***************
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوش شان رسانید...
برای خواندن ادامه ی داستان به ادامه ی مطلب مراجعه کنید