دانلود موزیک های قدیمی و خاطره انگیز - دانلود آهنگ جدید

در این وبلاگ آهنگ های خاطره انگیز قرار داده خواهد شد

دانلود موزیک های قدیمی و خاطره انگیز - دانلود آهنگ جدید

در این وبلاگ آهنگ های خاطره انگیز قرار داده خواهد شد

مشخصات بلاگ

در این وبلاگ آهنگ های خاطره انگیز قرار داده خواهد شد
آهنگ های زیبای جدید
و آهنگ های درخواستی

آخرین نظرات
  • ۱۱ فروردين ۹۵، ۱۸:۴۲ - جواد خاکسار
    ممنون
لینک باکس

داستان کوتاه و طنز باشگاه

چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۱۴ ق.ظ

** داستان کوتاه و طنز باشگاه **


**************


چند مرد در رختکن یک باشگاه ورزشى مشغول لباس پوشیدن بودند که تلفن یکیشون که روى نیمکت بود زنگ زد. مرده گوشى را

برداشت، دکمه  صداى بلند آن را فعّال کرد و شروع به حرف زدن کرد. توجه بقیه هم به مکالمه  تلفنى او جلب شد.

مرد: سلام

زن: عزیزم، منم. تو هنوز توى باشگاهى؟

مرد: آره

زن: من الان توى مرکز خرید هستم. اینجا یک مغازه، پالتو پوست خیلى قشنگى داره که قیمتش  سه میلیون تومنه. از نظر تو اشکالى نداره

بخرم؟


***

برای خواندن ادامه ی داستان به ادامه ی مطلب مراجعه کنید










**************




چند مرد در رختکن یک باشگاه ورزشى مشغول لباس پوشیدن بودند که تلفن یکیشون که روى نیمکت بود زنگ زد. مرده گوشى را

برداشت، دکمه  صداى بلند آن را فعّال کرد و شروع به حرف زدن کرد. توجه بقیه هم به مکالمه  تلفنى او جلب شد.

مرد: سلام

زن: عزیزم، منم. تو هنوز توى باشگاهى؟

مرد: آره

زن: من الان توى مرکز خرید هستم. اینجا یک مغازه، پالتو پوست خیلى قشنگى داره که قیمتش  سه میلیون تومنه. از نظر تو اشکالى نداره

بخرم؟


مرد: چه اشکالى داره؟ اگه خوشت اومده بخر.

زن: ضمناً از جلوى یک ماشین فروشى رد شدم. یک بنز۲۰۰۷ خیلى خوشگل گذاشته بود پشت ویترین.

مرد: چند بود؟

زن: ۴۵ میلیون تومن

مرد: باشه، بخرش. فقط مطمئن شو که دست اول باشه

.
زن: عالى شد! آخرین چیز هم این که اون خونه‌اى که پارسال دیدیم یادته؟ صاحبش حالا راضى شده نهصدو پنجاه میلیون تومن بفروشدش.

مرد: بهش بگو نهصد میلیون. فکر کنم قبول کنه. ولى اگه هیچ جورى قبول نکرد.پنجاه میلیون اضافه‌ش را هم بده. خونه  خیلى خوبیه.

زن: باشه. خیلى ممنون. دوستت دارم عزیزم. مى‌بینمت.

مرد: خداحافظ! مواظب خودت باش.

مرد تلفن را قطع کرد. بقیه  مردها در رختکن باشگاه هاج و واج به او نگاه مى‌کردند و دهنشان باز مونده بود.

مردى که تلفن را جواب داده بود لبخندى زد و پرسید: این تلفن موبایل مال کى بود؟



***

منبع : وب سایت چی گفت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ابزار هدایت به بالای صفحه