** داستان کوتاه و خنده دار خاطره به یاد موندنی دانشگاه **
برا خودم جالب بود
*********************
دانشگاه بودم وقته خالی داشتم رفتم سر کلاس اخلاق اسلامی توی اون یکی دانشکدمون مهمان نشستم که استاد گفت :
شما که نیشت بازه پاشو برو تخته رو پاک کن ,منم گفتم نمیرم استاد!!!
گفت ینی چی ؟چرا نمیری؟
برای خواندن ادامه ی داستان به ادامه ی مطلب مراجعه کنید